برخی لغتنامه نویسان جاجیم را واژه ای فارسی دانسته اند اما کاربرد واژگانی چون جاجِم، جیچیم و جیْجیم در زبان ترکی سبب شده که برخی دیگر آن را واژه ای ترکی به شمار آورند (پرهام و آزادی، ج ۲، ص ۳۹؛ دهلوی؛ فیروزالدین؛ کنتوری، ذیل «جاجَم »).
آمده است که جیجیم واژه ای ترکی، مرکّب از «جی جی» (به معنای قشنگ و پر نقش و نگار) و «یم»(ضمیر ملکی اول شخص مفرد، به معنای مال من ) است. این واژه را ترک زبانان زنجان- که از مهم ترین بافندگان جاجیم به شمار می روند - «جیجیم»، در بیرجند «جاجُم» و در مهاباد «جاجِم» تلفظ می کنند.
جنس جاجیم را نمد الوان، پارچة پشمی ضخیم رنگارنگ، پنبه یا پشم تابیدة بسیار زبر و خشن و بدون پُرز و پارچة کلفت پشمی یا ترکیبی از پنبه ای و پشمی ذکر کرده اند، اما اغلب تار و پود آن، هر دو، از پشمِ تابیده است.
بر اساس شواهد باستان شناختی، بافت جاجیم از دیرباز در میان ملل جهان معمول بوده است که از این میان دستبافتة جاجیمی قوم نازکا در پرو، متعلق به سده های سوم تا هشتم میلادی، شایان ذکر است.
از پیشینة بافت جاجیم در ایران و جهان اسلام اطلاع چندانی در دست نیست. در قرن چهارم مؤلف حدودالعالم انواع بافته هایی را که با جاجیم سنخیت داشته و در نواحی گوناگون بافته می شده نام برده، ولی از جاجیم یا ضبطی نزدیک به آن مطلبی نیاورده است. این ویژگی در آثار سایر جغرافی نویسان معاصر وی و نیز منابع جغرافیایی و غیر جغرافیایی قبل و بعد از وی نیز کمابیش دیده می شود.
جاجیم را به عنوان پلاس و فرش، رختخواب پیچ و مانند آن، زیرانداز یا روکش، نوعی فرش نازک تر از پلاس، بالاپوش و پوشش روی رختخواب و مانند آن به کار می برده اند. در نگاره ای متعلق به قرن هشتم، جاجیمی با نقش نوارهای مورب (آلاقورد) به چشم می خورد که از آن به عنوان روانداز استفاده می شده است . در ایران جاجیم را بیشتر بر روی کرسی و رختخواب های کنار اتاق می اندازند، یا به عنوان رختخواب پیچ، روانداز و حتی رویة لحاف از آن استفاده می کنند. در ترکیه نیز برای پوشاندن ورودی چادرها و نیز به عنوان پرده، روانداز بالش و پتو از جاجیم استفاده می شود. با این همه، کاربری غالب آن، روانداز بوده است.
بافت جاجیم، به سبب ویژگی و تمایز آن نسبت به سایر بافته ها، به «جاجیمْبافت» معروف است. این بافته از نوارهای منسوج تارنمایِ به هم دوختة کم و بیش ضخیم تشکیل شده است که در بافت آنها رشتة پود به صورت تک رنگ از میان تارهای رنگینی که نقش های جاجیم را می سازد، می گذرد. تار و پود آن غالباً از پشم و بافتی لَخت، نرم و سنگین است. جاجیم از به هم دوخته شدن چند تختة (نوار) جاجیم بافت شکل می گیرد. عرض نوارها بین هجده تا ۳۵ سانتیمتر، و طولشان بین سه تا شش متر در نواحی گوناگون تفاوت می کند. جاجیم بافت ــ که بر خلاف همة بافته های دیگر «تارنما» است و پود آن دیده نمی شود ــ بافتی متناوب دارد و تارهای آن در نقش اندازی ها معلق است. این تارهای معلقِ اضافی موجب می شود که جاجیم بافت بافته ای نسبتاً برجسته به نظر آید. رنگ تارها نیز، متناسب با نقش مورد نظر بافنده، فرق می کند. این ویژگی ها ایجاب می کند که طرح و ترکیب بندی نقش های جاجیم بافت به صورت خطی باشد. نقش جاجیم با تار نمایان می شود و با انتخاب چلة (تار) چند رنگ می توان بر آن نقش انداخت. به همین سبب در این نوع بافت، جهت امتداد طرح و نقش ، به تبع جهت امتداد رشته های تار، در راستای درازای بافت است؛ از این رو، نقش پردازی جاجیم منحصر است به نقش مُحَرَّمات قائم (نقشمایه ای به شکل نوارهای پهن بافته شده در طول یک تخته جاجیم ) و نیز نقشمایه های چهارخانه و شطرنجی و طرح های سرتاسری که در جهت درازای بافت امتدادپذیر باشد.
برای بافت جاجیم، معمولاً دستگاه (دار) جاجیم بافی به صورت افقی روی زمین قرار می گیرد. مجموعة تارها (چله)، که نسبت به سایر بافته ها، متراکم تر و رنگ آنها متغیر است، به طول تقریبی بیست تا سی متر، به موازات هم به فاصلة چند سانتیمتری زمین، در کنار هم کشیده می شوند. تارها در ابتدای دستگاه، به دور چوبی به نام سرْدار و در انتها به دور چوبی به نام زیردار، که به زمین متصل شده اند، می چرخند. همیشه نیمی از تارها، به صورت یکی در میان، با چوبی که نخی به شکل خاص به دور آن تابیده شده است (چوب کوجی)، از نیم دیگر تارها جدا می شود.
دو سر این چوب با دو رشته طناب به بالا کشیده می شود و به سه پایه ای چوبی متصل می گردد که قابل جابجایی است و همیشه در محل بافت قرار می گیرد؛ بنابراین، همیشه نیمی از تارها، به صورت یکی در میان، در بالا و نیمی دیگر در پایین قرار می گیرد. در دستگاه جاجیم بافی، از چوب هایی استفاده می شود که بافنده به مقتضای طرح و نقش، با آنها تارهایی را که می خواهد روی بافته معلق بمانند، بلند می کند و پودگذاری می نماید. به این طریق، چند «وَرد» به طور غیرمستقیم وارد دستگاه بافندگی می شود. ظاهراً به همین دلیل وولف (همانجا)، ضمن شرح مختصری دربارة دستگاه جاجیم بافی، آن را اولین قدم در راه ابداع دستگاه چند وَردی قلمداد کرده است. هر بار که پود از میان تارها عبور می کند، با جابجا کردن چوبی که در میان تارهاست، جای این دو رشته تار عوض می شود. در بافت آن برای کوبیدن پودها، از یک کاردک چوبی، با لبة گرد که یک طرف آن نازک تر از طرف دیگر است، استفاده می شود. این کاردک از میان دو دسته تارِ بالا و پایین می گذرد و بافنده با کشیدن آن با دو دست به سمت خود، پود را با فشار در میان دو دسته تارهای بالا و پایین جای می دهد. پود، ضمن بافت، در زیر تارها پنهان می شود و تارها از روی کار دیده می شوند. تعداد پود در بافت های دیگر، مانند گلیم و غیره، متعدد و رنگ آن متنوع است و می تواند نقش های بیشماری را ایجاد نماید، ولی در جاجیم بافت چون رشته های تار نقش را به وجود می آورند و تعداد و رنگ آنها محدود است و پس از بسته شدن تارها به دو چوب سردار و زیردار، دیگر نمی توان آن را کم و زیاد کرد، نقش پردازی نیز محدود است.
جاجیم، گاه بافته ای یک رویه و گاه دو رویه است و این به سبب تارهای اضافی است که نقشمایه را به وجود می آورند. این تارها گاه در فاصلة میان دو نقشمایه، آزادانه در پشت بافته کشیده شده اند.
پراکندگی جغرافیایی کوچ نشینان و روستانشینانی که به جاجیم بافی اشتغال دارند، نشان می دهد که این بافته مختص نواحی سرد، کوهستانها و کوهپایه هاست. از بین کوچندگان ایران، کردهای آذربایجان غربی، بانه، سقز، مریوان، اورامان، سنندج، کامیاران، جاف جوانرودی کرمانشاهان، اورامان لُهون و کرمانشاه جاجیم بافی داشته اند. هم اکنون نیز بافندگان کرد، به ویژه کردهای مهاباد، جاجیمی با رنگ های تند و شاد از پشم گوسفند و نیز از کرک بز می بافند که بیشتر برای پیچیدن رختخواب و مانند آن به کار می رود. در میان قشقاییهای ترک زبان ناحیة فارس نیز جاجیم بافی رواج داشته است. طول جاجیمی که زنان قشقایی می بافند بیشتر از چهار متر و عرض آن کمتر از دو متر است که بیشتر برای پوشاندن اثاث داخل چادر و روانداز (مانند پتو) به کار می رود. تقریباً تمام جاجیم بافت های ایل قشقایی دو تکه است ، ولی جاجیم های بسیار ظریف را در سه یا چهار قطعه می بافند. کاربرد زنجیره ایِ نقشمایة کنگره ایِ ساده در جاجیم بافی ایل قشقایی بسیار متداول است و جاجیمهای نقش محرَّمات این ایل فقط نقشمایة ردیفهای مکرر و پیوستة کنگره ای دارد. در جاجیم های قشقایی هر دو رویه، از جهت نقش و رنگ، یکسان است و با آنکه پودها نیز هویداست، غلبه با رشته های تار است و ازاین رو جاجیم متعارف قشقایی، هم تار رو و هم پود رو است که معمولاً دو تار زیر و دو تار، روی پود می افتد.
در بین لرهای بختیاری نوعی جاجیم بافی به نام جاجیمی معمول است. زنهای بختیاری آن را به شکل نوارهای باریک به عرض هجده تا ۳۵ سانتیمتر و طول بیست تا ۲۵ متر، از پشم، می بافند. پس از بافت، آن را به قطعاتی با طول مناسب تقسیم می کنند و از پهلو به یکدیگر می دوزند؛ در نتیجه، سطح یکپارچه ای حاصل می شود که مصرف روانداز دارد. بختیاری ها با استفاده از شیوة بافت جاجیم، نوارهای تسمه مانندی نیز تولید می کنند که به «آواآرـ تَهدِه » شهرت دارد.
عرض این نوارها به اندازة عرض یکی از نقشهای نواری یکی از تخته های جاجیم است (حدود هفت تا ده سانتیمتر). از این نوارها برای حمل گهوارة نوزاد بر پشت مادر، به هنگام کوچ ، استفاده می شود. نقش کلی تخته های جاجیم بختیاری ها به صورت نوارهای دراز در طول آن است. از حدود ۴۵ نقشی که در بافته های بختیاریها موجود است، فقط شش نقش آن قابل انطباق با نوع و فن بافت جاجیمی است، که عبارت اند از: قِچی یا دیک پره؛ دندون مُشکی؛ گل خیردَه یا گل دِرَّه؛ گُل پیکَه یا گلِخالی؛ گل هَچَه و نقش بالَنده یا پرنده.
در بین کوچروهای شاهَسَونِ ترکی زبانِ دشت مغان، جاجیم های بسیار ظریفی وجود دارد که همة آنها با نقش محرمات باریک و معمولاً بیش از سه تکه بافته می شوند. در بین این ها جاجیم یک رویه بسیار متداول است و آن جاجیمی است که رشته های تارهای اضافی، که نقشمایه را به وجود می آورند، در فاصلة میان دو نقشمایه، بدون گذشتن از زیر و روی پودها، در پشت دستبافت، آزادانه کشیده شده است. شاهسون ها همچنین از نوار جاجیم بافت برای استحکام بخشی دور طارمیهای آلاچیق استفاده می کنند. در میان ترکمنها نیز نوارهای جاجیمی مشابهی به نام دورلُق یاخا (جهت استحکام بخشی طارمی ها) و دوزی (جهت استحکام بخشیدن به اوق ها) به کار می رود. عشایر کرد اطراف قوچان و لرهای اِیتْوَند، بویر احمد و مَمَسَنی از دیگر کوچ نشینانی هستند که به بافت جاجیم اشتغال داشته اند.
از نواحی مهم بافت جاجیم در ایران ، همدان و زنجان است. طالقان نیز از نواحی مهم جاجیم بافی ایران بوده است. در سال ۱۳۲۸ش در میان حدود ۴۳ آبادی از دهستان های طالقان بالا و طالقان وسطا، جاجیم بافی رواج داشت و یکی از اشتغالات زنان به شمار می رفت. عرض هر تخته جاجیم طالقان حدود ۲۵ سانتیمتر بود و طول آنها، بنا به مصرف، از دو تا چهار متر تفاوت می کرد. معمولاً تخته ها را به نحوی به هم می دوختند که طول و عرض جاجیم با هم برابر باشد. اگر برای انداختن بر روی کرسی بود، طول تخته ها را چهار متر می گرفتند و در نتیجه شانزده تخته جاجیم را از پهلو به هم می دوختند تا عرض آن نیز چهار متر شود. این جاجیم، لحاف روی کرسی را محافظت و آن را سنگین می کرد و پاکیزه نگه می داشت. رنگ ها و نقشهای متنوع آن نیز موجب تزئین خانه می شد. به جای رولحافی (در زبان محلی : چارتالی) و در تابستانها به جای روانداز و پتوی دستبافت ، نیز به کار می رفت. از جاجیم به عنوان زیرانداز یا فرش استفاده نمی شد، مگر به هنگام ضرورت. از جاجیمهایی با طول بیشتر (سه متر) و عرض کمتر (دو متر) برای پوشاندن رختخوابها استفاده می شد. جاجیم طالقان از پشم گوسفند بافته می شد. زن ها پشم را با دوک (در زبان محلی: چول ) می ریسیدند. رنگرزهای محلی این نخِ پشم ها را سبز، قرمز، آبی و کبود می کردند. نخهای رنگ شده، تارهای بافت را تشکیل می داد و پود آن از پشم تک رنگ (معمولاً سیاه) یا خودْرنگ بود. نقش جاجیم (به نام های درزابوته، موشه دندان و غیره) را همین تارها به وجود می آورد. داشتن چند جاجیم در خانه نشانة ثروت و مکنت صاحب آن بود. امروزه جاجیم بافی در کلیة روستاهای طالقان از بین رفته و جاجیمهای باقی مانده حکم اشیای عتیقه و یادمانهای خانوادگی را پیدا کرده است.
مقایسة برخی آمارها نشان می دهد که بافت جاجیم طی دهه های اخیر در ایران بشدت کاهش یافته است. مثلاً در ۱۳۲۸ش در ۳۷۶ روستای شهرستان قزوین (بخشهای بوئین، آبیک، ضیاءآباد، آوج حومه)، ۱۶۵روستای شهرستان ساوه، ۶۹ روستای شهرستان تهران و ۴۲ روستای شهرستان دماوند جاجیم بافی رواج داشته است، درحالی که در ۱۳۷۶ ش این تعداد به ۳۶ روستا در شهرستانهای آبیک، بوئین زهرا، تاکستان و قزوین (بخشهای مرکزی، رودبار شهرستان، رودبار الموت، طارم سفلا، البرز، کوهین ) تقلیل یافته است. همچنین در ۱۳۲۸ ش در نواحی ری، افجه، کرج و ورامین چهارده روستا جاجیم بافی داشته اند که این رقم در ۱۳۷۳ ش به صفر رسیده است. کاربرد و بافت جاجیم به قفقاز و ترکمنستان نیز کشیده شده و در آنجا به آن جاجِم می گویند. در ترکیه ممتازترین جاجیم ها را، از لحاظ رنگ و بافت، تیرة اویماق ترکمانان افشار می بافتند که اکنون در اوزون یایلا واقع در نواحی قیصریه، سیواس و اَرْزنجان زندگی می کنند. عرض هر تخته از جاجیم آنها ۲۵ تا سی سانتیمتر و طول آن ۲۵/۳ تا ۵/۳ متر است.
دیدگاه شما
مطالب بخش سبک زندگی « دسـ تو دسـ » در حوزههای پزشکی، تغذیه، روانشناسی، سلامت و زیبایی و تناسب اندام تنها جنبهی اطلاعرسانی دارند و هرگز نباید جایگزین مراجعه به پزشک یا مشاور متخصص شوند . تیم تحریریهی « دسـ تو دسـ » همواره در تلاش است با استفاده از منابع معتبر مطالبی بهروز و مفید در اختیار مخاطبانش قرار دهد، اما با توجه به حساسیت زیاد حوزههای مرتبط با سلامت افراد، هیچ گاه توصیه نمیکند که از محتوای این مطالب بدون مشورت پزشک یا مشاور متخصص استفاده شود. در غیر این صورت مسئولیت عواقب احتمالی بر عهدهی خود فرد خواهد بود « دسـ تو دسـ » اکیدا توصیه میکند برای تشخیص، درمان یا تسکین هر گونه مشکل جسمی و روانی پیش از هر چیز با پزشک متخصص مشورت کنید و در صورت تایید ایشان توصیههای موجود در مطالب « دسـ تو دسـ » را به کار بگیرد و با توجه به آنچه گفته شد، « دسـ تو دسـ » مسئولیت هر گونه استفادهی نادرست از محتوای این رسانه را که منجر به بروز مشکل یا عارضهای برای فرد شود از خود سلب میکند